نشان تجارت - شستشوی مغزی مفهومی است که میتواند ذهن انسان را با استفاده از برخی تکنیکهای روانشناختی تغییر داده یا کنترل کند. گفته میشود که شستشوی مغزی توانایی افراد در تفکر انتقادی یا مستقل را کاهش میدهد، اجازه میدهد افکار و ایدههای جدید و ناخواسته را در ذهن آنها وارد کند و همچنین نگرشها، ارزشها و اعتقادات آنها را تغییر دهد.
در رمان پادآرمانشهریِ ۱۹۸۴ اثرجورج، شخصیت اصلی در معرض زندان، انزوا و شکنجه است تا افکار و احساسات خود را مطابق با خواستههای حاکمان جامعه توتالیتر آینده داستانی اورول قرار دهد. چشم انداز اورول بر هانتر تأثیر گذاشت و هنوز هم در درک عمومی مفهوم شستشوی مغزی منعکس شده است.
اصطلاح «شستشوی مغزی» اولین بار در دهه ۱۹۵۰ توسط روزنامه نگار آمریکایی ادوارد هانتر و گزارش در مورد رفتار با سربازان آمریکایی در اردوگاههای زندان چین در طول جنگ کره استفاده شد. تکنیکهای شستشوی مغزی به عنوان کتاب مردگان مصر به ثبت رسیده است و توسط همسران و پدر و مادر بدرفتار، روانشناسان خود خوانده، رهبران فرقهها، جوامع مخفی، انقلابیون و دیکتاتورها به کار رفته است تا افراد را تحت کنترل خود قرار دهند. این تکنیکها شامل سلاحهای خارق العاده یا قدرتهای عجیب و غریب نیستند، ولی در آن روی فکر و روان انسان کار میکنند و اختیار فرد را در دست میگیرند. با درک بهتر این تکنیکها میتوانید یاد بگیرید که چگونه از خود و دیگران در برابر آنها محافظت کنید.
بدانید که کسانی که سعی در شستشوی مغزی دیگران دارند، افراد ضعیف و آسیب پذیر را شکار میکنند
همه افراد برای کنترل ذهن مورد هدف نیستند، اما افراد خاصی در زمانهای مختلف بیشتر تحت تاثیر قرار میگیرند. فردی که قصد تحمیل کردن عقاید خود به دیگران را دارد، میداند که چه چیزی را جستجو کند و معمولا افرادی را که دوره سختی از زندگی خود را پشت سر میگذارند یا تغییری که ممکن است ساخته خود آنها باشد را هدف قرار میدهد. نامزدهای احتمالی عبارتند از:
• افرادی که شغل خود را از دست دادهاند و از آینده خود میترسند.
• افرادی که اخیراً طلاق گرفتهاند، به ویژه اگر از این اتفاق ناراحتند
• کسانی که از بیماری طولانی مدت رنج میبرند.
• افرادی که یکی از عزیزان خود را از دست دادهاند، خصوصاً اگر با آن شخص بسیار نزدیک بودند.
• جوانانی که برای اولین بار از خانه دور میشوند. این موارد مورد علاقه ویژه رهبران فرقههای گوناگون است.
• افرادی که از نظر همسالان خود، از نظر اجتماعی ناجور قلمداد میشوند و اغلب تمایل به تنها بودن دارند.
• یک تاکتیک خاص غارتگرانه، یافتن اطلاعات کافی در مورد فرد و سیستم اعتقادی وی است تا به روشی منطبق با آن سیستم اعتقادی فاجعهای است که فرد تجربه کرده است را توضیح کند.
از افرادی که سعی میکنند شما یا دیگران از بیرون منزوی باشید، آگاه باشید
از آنجایی که افرادی که یک فاجعه شخصی یا تغییربزرگ را در زندگی تجربه میکنند تمایل به احساس تنهایی دارند، یک مغزشوی ماهر برای تقویت این احساس تنهایی کار میکند. این انزوا میتواند اشکال مختلفی داشته باشد، از جمله:
• برای جوانان در یک فرقه، ممکن است مانع از تماس آنها با دوستان و اعضای خانوادهشان شود.
• برای یک فرد در یک رابطه آسیب دیده، این انزوا ممکن است به این شکل باشد که به او بگویند که هرگز با کسی در ارتباط نباشد که وارد رابطه مجدد شود و یا اجازه تماس با خانواده و دوستان را ندهید.
• برای زندانیان در اردوگاه زندان، ممکن است با تحت شکنجه قرار دادن آنها، مانع از ارتباط زندانیان با یکدیگر شوند.
شستشوی مغزی فقط زمانی کار میکند که فردی که شستشوی مغزی میدهد در موقعیت بالاتری نسبت به فرد قربانی باشد. این بدان معناست که فرد ابتدا قربانی را تحقیر کند و او را آنگونه که میخواهد دوباره بسازد. او میتواند این کار را به روش ذهنی، عاطفی یا در نهایت جسمی به مدت کافی انجام دهد تا هدف را از نظر جسمی و عاطفی فرسوده کند.
• شکنجههای روحی ممکن است با دروغ گفتن به قربانی آغاز شود و سپس به خجالت دادن یا ترساندن قربانی تبدیل شود
• شکنجههای عاطفی ممکن است با توهینهای لفظی شروع شوند، سپس به سمت آزار و اذیت یا رفتارهای غیرانسانیتر پیش بروند.
• شکنجههای جسمی ممکن است شامل گرسنگی، یخ زدگی، کمبود خواب، ضرب و شتم و سایر موارد باشد. هیچ یک از آنها در جامعه قابل قبول نیست. شکنجه جسمی معمولاً توسط والدین و همسران بدرفتار و همچنین در زندانها و برخی از اردوگاهها استفاده میشود.
همراه با تحقیر کردن قربانی، فردی که شستشوی مغزی میکند یک گزینه به ظاهر جذابتر تهیه میکند و او را به سمت آن گزینه سوق میدهد. او این کار را به روشهای مختلف زیر انجام میدهد:
• اجازه تماس با افراد خاص؛ این امر نوعی فشار از همسالان را ایجاد میکند که قربانی جدید را ترغیب میکند که بخواهد مانند گروه جدید باشد و مورد قبول واقع شود. این کار ممکن است از طریق تشکیل گروه و جلسات و مهمانیها و یا حتی کمپهای آموزشی باشد.
• تکرار یک پیام؛ در این روش از قربانی خواسته میشود که یک پیام یا یک جمله را بارها و بارها تکرار کند و حتی در جاهایی که جلوی چشمشان باشد نصب کنند تا مدام آن را ببینند.
• هرگز به قربانی اجازه فکر کردن نمیدهند؛ این میتواند به معنای این باشد که هرگز به قربانی اجازه ندهید زمانی را به تنهایی بگذارد، یا میتواند به معنای بمباران قربانی با سخنرانیهای مکرر درباره موضوعات فراتر از درک باشد.
• ارائه ذهنیت «ما در برابر دیگران»؛ در این شرایط رهبر به قربانیان القا میکند که فکر ما درست است و جهان خارج اشتباه است. هدف دستیابی به اطاعت کورکورانه است، جایی که قربانی پول و زندگی و حتی جان خود را نسبت به اهداف اعلام شده متعهد میداند.
هنگامی که قربانی کاملاً شکسته شد و به یک خود آگاهی رسید، اکنون دوباره میتواند آموزش ببیند. بسته به شرایط، این کار ممکن است از چند هفته تا چند سال طول بکشد.
• شکل شدید این خودآگاهی به سندرم استکهلم معروف است، که در آن دو سارق بانک در سوئد در سال ۱۹۷۳ چهار گروگان را برای مدت ۱۳۱ ساعت نگه داشتند. پس از نجات گروگانها، آنها خود را با سارقان همدست اعلام کردن و یکی از زنان با یکی از سارقان نامزد شد.
بیشتر آموزش مجدد قربانیان از طریق روشهای پاداش و مجازات انجام میشود که در درجه اول برای شکستن قربانی استفاده شد. به طوری که برای انجام کارهایی که مطابق با میل رهبر گروه و گروه انجام شود پاداش درنظر گرفته میشودمیشود و برای نافرمانی از عقاید مشترک گروه، مجازات در نظر گرفته میشود.
• یک نوع پاداش دادن دادن نام جدید به قربانی است.
اگرچه شستشوی مغزی میتواند موثر و کامل باشد، اما بیشتر افرادی که دیگران را شستشوی مغزی میدهند، ضروری میدانند که عمق کنترل خود را بر روی افراد خود آزمایش کنند. بسته به اهداف آنها، میتوان این کنترل را از چند روش آزمایش کرد و با توجه به نتایج تعیین کرد که قربانی چه مقدار به شستشوی مغزی نیاز دارد.
• اخاذی پول یکی از روشهای کنترل، و همچنین تامین نیازهای مالی این گروهها است.
• یکی از دیگر از این روشها مجبور کردن فرد به انجام یک جرم توسط قربانی است.
قربانیان شستشوی مغزی میتوانند تا حد زیادی نسبت به رهبر و گروهشان تعصب داشته باشند. در عین حال، به نظر میرسد آنها بدون کمک گروه یا رهبر گروهشان قادر به حل مشکلات نیستند.
قربانیان شستشوی مغزی بدون توجه به دشواریهای انجام یک کار یا عواقب انجام آن، با هر آنچه گروه یا رهبرگروه آنها دستور دهند بدون، چون و چرا موافقت خواهند کرد. آنها همچنین ممکن است از افرادی که علاقه به شستشوی مغزی را ندارند، کنارهگیری کنند.
قربانیان شستشوی مغزی معمولاً بیمیل، گوشهگیر و دارای شخصیتی متفاوت با شخصیت قبلشان هستند. این امر خصوصاً در قربانیان فرقه و همسران در روابط سواستفاده آمیز قابل توجه است.
• برخی از قربانیان ممکن است عصبانیت خود را درونی کنند، که منجر به افسردگی و انبوهی از اختلالات جسمی شود که حتی درنهایت ممکن است به خودکشی منجر شود. اما افراد عادی معمولا خشم خود را بر روی کسی که علت مشکلات خود میدانند، در غالب درگیری لفظی یا جسمی، تخلیه میکنند.
معمولا افرادی که قصد شستشوی مغزی دیگران را دارند از دادن جواب به سوالها خودداری میکنند یا جوابهای دروغی میدهند که فرد را ترغیب به حمایت از آنها کنند؛ لذا سعی کنید از منابع مختلف در مورد موضوع اطلاعات کسب کنید و از آن آگاهی کامل و صحیح بدست بیاورید.
قرار گرفتن در معرض گزینههای متعدد، بدون تحت فشار قرار دادن سوژه با گزینههای بسیار زیاد همزمان، دیدگاه جدید و گستردهتری را برای سوژه به وجود خواهد آورد تا باورهای کاشته شده را به چالش بکشد.
• برخی از این ایدههای متضاد ممکن است به خودی خود، دستکاری شده باشند. در چنین مواردی، جستجوی هرچه بیشتر اشکال بیطرفانه این ایدهها مفید است.
• شکل قویتر قرار گرفتن در معرض ایدههای مختلف این است که فرد را مجبور به تجربه دوباره شستشوی مغزی کند، اما وی گزینههایی برای خنثی کردن شستشوی مغزی در اختیار او قرار میدهد. این نوع درمان نیاز به یک درمانگر ماهر در تکنیکهای سایکودرام دارد.
در ابتدا، ممکن است فرد از تصمیمگیری مضطرب شود یا از تصمیم اشتباهی که در گذشته گرفته احساس شرم و خجالت کند. با این حال، با تمرین، این اضطراب از بین میرود.